جدول جو
جدول جو

معنی نصب العین - جستجوی لغت در جدول جو

نصب العین
مورد نظر، مد نظر
تصویری از نصب العین
تصویر نصب العین
فرهنگ فارسی عمید
نصب العین
(نُ بُلْ عَ)
رجوع به نصب العین شود
لغت نامه دهخدا
نصب العین
(نَ بُلْ عَ)
مدنظر. منظور خاطر. مقابل چشم. (غیاث اللغات) (از آنندراج). نصب العین، معمولاً به فتح اول خوانده میشود ولی در اصل به ضم است و بعضی ها در صحت فتح تردید کرده اند، با این حال در این بیت خاقانی گوید:
فقر کن نصب عین و پیش خسان
رفع قصه مکن نه وقت جر است
به قرینۀ ’رفع’ و ’جر’ آن را مفتوح باید خواند. (از نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز).
- نصب العین قرار دادن، در نظر داشتن. پیش چشم داشتن. فراموش نکردن.
- نصب العین کردن، پیش چشم کردن. در نظر داشتن
لغت نامه دهخدا
نصب العین
مقابل چشم، فراموش نکردن
تصویری از نصب العین
تصویر نصب العین
فرهنگ لغت هوشیار
نصب العین
((نَ بُ عَ))
مقابل چشم، پیش چشم
تصویری از نصب العین
تصویر نصب العین
فرهنگ فارسی معین
نصب العین
آرمان، شعار، هدف
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نجس العین
تصویر نجس العین
چیزی که ناپاکی و پلیدی آن معلوم و مشهود باشد، چیزی که نجاست، ذاتی آن باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صبی العین
تصویر صبی العین
مردمک چشم
فرهنگ فارسی عمید
(بُلْ عَ)
یک از نه دروازۀ بیت المقدس:... و در پهنای مسجد دریست مشرقی که آنرا باب العین گویند که چون از این در بیرون روند و بنشیبی فروروند آنجا چشمۀ سلوان است. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 39)
لغت نامه دهخدا
(صَ بی یُلْ عَ)
مردمک دیده. به به. نی نی. انسان العین
لغت نامه دهخدا
(غَ بُلْعَ)
ناسوری که در ماق انسی چشم حادث می شود. رجوع به غرب شود
لغت نامه دهخدا
خود پلید چیزی که نجاست ذاتی آن باشد مانند پلیدی انسان و سگ و خوک مقابل نجس بالعرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصب العین قرار دادن
تصویر نصب العین قرار دادن
پیش چشم داشتن، برابر چشم داشتن
فرهنگ لغت هوشیار